به گزارش مشرق، مهاجم
گریزپای سابق پرسپولیس که درخشش فراوانی با پیراهن این تیم داشت هرچند در
عرصه بازیگری موفق بود اما در دوران بعد از فوتبالش بدبیاریهای زیادی
آورد.
وی در ابتدای صحبتهای خود گفت: من از زمینهای خاکی شهرری فوتبالم را شروع کردم و همان زمان در جام تخت جمشید با پیراهن راهآهن به میدان رفتم، سپس در بانک ملی خوب بازی کردم و در سال 60 یکسری از دوستان از طرف آقای پروین به منزل ما آمدند تا به پرسپولیس بروم و چون او را الگوی فوتبال خودم میدانستم دوست داشتم که به این تیم بروم.
وی افزود: در آن زمان طرح 27سالهها راه افتاد که خیلیها به این طرح انتقاد کردند. در سال 61 علی پروین آقای گل شد و ما هم دوست داشتیم او آقای گل شود.
وی با اشاره به اولین گل ملی خود گفت: در بازیهای آسیایی دهلی نو با یمن بازی داشتیم که 2 بر صفر برنده شدیم و در آن سال من یک گل زدم.
محمدخانی در خصوص پیوستن خود به تیم ناجیالقطر گفت: آن زمان این تیم زرنگی کرد. چون موبایل نداشتیم شماره من را پیدا کرده بودند و وقتی به آنجا رفتم دیدم از یک تیم دیگر هم پیشنهاد دارم اما سرانجام با همین نادیالقطر قرارداد بستم البته من، سلطانی و درخشان یک ماه و نیم به آلمان رفته بودیم ولی آنقدر علیه ما فضای سیاسی درست کردند که فکر میکردند ما پناهنده شدهایم به همین خاطر از فدراسیون تماس گرفتند و خواستند که برای بازی تیم ملی به مشهد برویم که این کار را انجام و به مردم نشان دادم که پناهنده نشدهام.
وی در خصوص مصدومیت سنگین خود نز گفت: در جریان بازی با استقلال بندر ترکمن مدافع حریف با وزن زیاد خود روی پایم آمد که رباطم آسیب جدی دید و خیلی مصدومیت بدی بود.
محمدخانی در خصوص استعفای چهارده نفره اعضای تیم ملی فوتبال در زمان مربیگری پرویز دهداری گفت: نمیخواهم به آن زمان برگردم ولی برخوردها مناسب نبود و ما ایراداتی به البسه تیم داشتیم که توجه نمیشد. البته پیش از این با مرحوم دهداری صحبت کرده بودم و ایشان خواسته بود که من به همراه چند بازیکن دیگر به تیم ملی برگردیم ولی نمیشد این کار را انجام داد چون همه با هم چنین تصمیمی گرفته بودیم. البته برخی بازیکنان مثل مرحوم قایقران گفتند چون شهرستانی هستند نمیخواهند شرایطشان خراب شود و به تیم ملی برگشتند.
محمدخانی با اشاره به اینکه برای حضور در قطر پیوستن حمید درخشان را به این تیم شرط کرده بود، گفت: من گلهای از درخشان ندارم چون بعد از جدایی از نادیالقطر او به السد رفت و من هم به ایران برگشتم.
وی در خصوص بازگشت خود به تیم ملی گفت: بعد از برگشتم از قطر دوباره از من خواستند که استعفایم را پس بگیرم ولی ما چون دستجمعی این کار را کرده بودیم قبول نکردم. وقتی سال 68 پروین سرمربی تیم ملی شد من و درخشان به همراه خیلیهای دیگر به تیم ملی برگشتیم.
محمدخانی در خصوص قهرمانی تیم ایران در مسابقات پکن گفت: پروین به آن تیم اعتقاد داشت و میگفت قهرمان میشویم البته من در فینال بازی نکردم و مرفاوی و پیوس بازی کردند و بعد از سال 90 خودم به ناصر ابراهیمی گفتم دوست دارم در اوج از فوتبال ملی خداحافظی کنم که این کار را انجام دادم.
ستاره سابق باشگاه پرسپولیس در خصوص دلایل جدایی بگوویچ از سرمربیگری سرخپوشان گفت: او کمی عصبی شده بود و پرخاش میکرد. عابدینی هم او را عوض کرد و درخشان سرمربی شد و من هم سرپرست، البته توطئهای برای بگوویچ نداشتیم و من همیشه در کنار مربیان خارجی پرسپولیس حضور داشتم.
ناصر محمدخانی با اشاره به اتفاقات سال 81 و تلخترین رخداد زندگی خود گفت: من با پرسپولیس در آلمان بودم که به من زنگ زدند و گفتند که همسرت تصادف کرده است. تصور میکردم چون پسرم همیشه در صندلی جلو مینشست او از شیشه پرت شده باشد ولی در آلمان به من گفتند شما حتماً باید به ایران برگردی که گفتن این جمله باعث شد در دلم دلشوره ایجاد شود. اصلاً فکر نمیکردم همسرم به قتل رسیده باشد.
وی افزود: در حال بازگشت از آلمان در هواپیما نشسته بودیم که من مدام از میهمانداران میخواستم به من روزنامههای ایرانی را بدهند اما آنها به هر طریقی که بود سرم را گرم کردند و روزنامهها را به من نشان نمیدادند تا اینکه نزدیکیهای تهران وحید قلیچ که همراه من به تهران برگشته بود روزنامه را جلویم گذاشت که در همانجا از خواندن تیتر روزنامه حالم بد شد.
وی در پاسخ به این سؤال که آیا اشتباه خود در زندگی را قبول دارد یا خیر، گفت: من اشتباه کردم ولی هدفم کمک به آن زن بود چون از گذشتههایش صحبت میکرد و فکر نمیکردم در نهایت این رابطه منجر به قتل همسرم شود.
وی تأکید کرد: زمانی که آن زن 15 سالش بود آدرس مغازه برادرم را پیدا کرد و نزد من آمد و آلبومی از من در دست داشت که آن را برایش امضاء کردم. حتی چند بار دیگر هم این کار را کرد که من به صورت جدی از او خواستم که دیگر این کار را نکند چون منجر به از دست رفتن آبرویم میشود. تا اینکه سال 77 دوباره با من تماس گرفت و بزرگترین اشتباه زندگیام همانجا کلید خورد.
وی در ادامه صحبتهای خود گفت: این روزها مطبوعات زیاد است و اینترنت هم وجود دارد. بازیکنان بیشتر در چشم هستند و آنها خیلی باید حواسشان جمع باشد که در این نسل چنین اتفاقی برایشان نیفتد. من هنوز با خودم کنار نیامدهام و شب و روز این خاطره بد در ذهن من باقیمانده است. آن اتفاق من را پیر کرد و با همان اتفاق دو فرزندم را هم از دست دادم.
محمدخانی در ادامه صحبتهای تکاندهنده خود گفت: وقتی همسرم را از دست دادم پدر و مادر همسرم از من خواستند که دو فرزندم را در اختیار آنها بگذارم تا آنها را نگهداری کنند. مجبور بودم هر چند وقت یک بار به قطر بروم و آنها را ببینم و حتی علی پسرم میگفت اگر مادرم زنده بود من به دانشگاه میرفتم و شرایطم بهتر میشد. کاش کل سرمایهام را میدادم ولی همسرم پیشم میماند چون من هرگز آدم بداخلاقی نبودم و بازیکنی نبودم که در حاشیه باشم. البته از علی پروین و محمود خردبین نیز تشکر میکنم که خیلی سعی کردند من را به فوتبال برگردانند ولی آنقدر پیر و خسته شده بودم که نمیتوانستم خودم را با شرایط وفق دهم.
وی در پایان صحبتهای خود از رویانیان و کسانی که شرایط دیدار دوستانه پرسپولیس و آث میلان را فراهم کردند تشکر کرد.
وی در ابتدای صحبتهای خود گفت: من از زمینهای خاکی شهرری فوتبالم را شروع کردم و همان زمان در جام تخت جمشید با پیراهن راهآهن به میدان رفتم، سپس در بانک ملی خوب بازی کردم و در سال 60 یکسری از دوستان از طرف آقای پروین به منزل ما آمدند تا به پرسپولیس بروم و چون او را الگوی فوتبال خودم میدانستم دوست داشتم که به این تیم بروم.
وی افزود: در آن زمان طرح 27سالهها راه افتاد که خیلیها به این طرح انتقاد کردند. در سال 61 علی پروین آقای گل شد و ما هم دوست داشتیم او آقای گل شود.
وی با اشاره به اولین گل ملی خود گفت: در بازیهای آسیایی دهلی نو با یمن بازی داشتیم که 2 بر صفر برنده شدیم و در آن سال من یک گل زدم.
محمدخانی در خصوص پیوستن خود به تیم ناجیالقطر گفت: آن زمان این تیم زرنگی کرد. چون موبایل نداشتیم شماره من را پیدا کرده بودند و وقتی به آنجا رفتم دیدم از یک تیم دیگر هم پیشنهاد دارم اما سرانجام با همین نادیالقطر قرارداد بستم البته من، سلطانی و درخشان یک ماه و نیم به آلمان رفته بودیم ولی آنقدر علیه ما فضای سیاسی درست کردند که فکر میکردند ما پناهنده شدهایم به همین خاطر از فدراسیون تماس گرفتند و خواستند که برای بازی تیم ملی به مشهد برویم که این کار را انجام و به مردم نشان دادم که پناهنده نشدهام.
وی در خصوص مصدومیت سنگین خود نز گفت: در جریان بازی با استقلال بندر ترکمن مدافع حریف با وزن زیاد خود روی پایم آمد که رباطم آسیب جدی دید و خیلی مصدومیت بدی بود.
محمدخانی در خصوص استعفای چهارده نفره اعضای تیم ملی فوتبال در زمان مربیگری پرویز دهداری گفت: نمیخواهم به آن زمان برگردم ولی برخوردها مناسب نبود و ما ایراداتی به البسه تیم داشتیم که توجه نمیشد. البته پیش از این با مرحوم دهداری صحبت کرده بودم و ایشان خواسته بود که من به همراه چند بازیکن دیگر به تیم ملی برگردیم ولی نمیشد این کار را انجام داد چون همه با هم چنین تصمیمی گرفته بودیم. البته برخی بازیکنان مثل مرحوم قایقران گفتند چون شهرستانی هستند نمیخواهند شرایطشان خراب شود و به تیم ملی برگشتند.
محمدخانی با اشاره به اینکه برای حضور در قطر پیوستن حمید درخشان را به این تیم شرط کرده بود، گفت: من گلهای از درخشان ندارم چون بعد از جدایی از نادیالقطر او به السد رفت و من هم به ایران برگشتم.
وی در خصوص بازگشت خود به تیم ملی گفت: بعد از برگشتم از قطر دوباره از من خواستند که استعفایم را پس بگیرم ولی ما چون دستجمعی این کار را کرده بودیم قبول نکردم. وقتی سال 68 پروین سرمربی تیم ملی شد من و درخشان به همراه خیلیهای دیگر به تیم ملی برگشتیم.
محمدخانی در خصوص قهرمانی تیم ایران در مسابقات پکن گفت: پروین به آن تیم اعتقاد داشت و میگفت قهرمان میشویم البته من در فینال بازی نکردم و مرفاوی و پیوس بازی کردند و بعد از سال 90 خودم به ناصر ابراهیمی گفتم دوست دارم در اوج از فوتبال ملی خداحافظی کنم که این کار را انجام دادم.
ستاره سابق باشگاه پرسپولیس در خصوص دلایل جدایی بگوویچ از سرمربیگری سرخپوشان گفت: او کمی عصبی شده بود و پرخاش میکرد. عابدینی هم او را عوض کرد و درخشان سرمربی شد و من هم سرپرست، البته توطئهای برای بگوویچ نداشتیم و من همیشه در کنار مربیان خارجی پرسپولیس حضور داشتم.
ناصر محمدخانی با اشاره به اتفاقات سال 81 و تلخترین رخداد زندگی خود گفت: من با پرسپولیس در آلمان بودم که به من زنگ زدند و گفتند که همسرت تصادف کرده است. تصور میکردم چون پسرم همیشه در صندلی جلو مینشست او از شیشه پرت شده باشد ولی در آلمان به من گفتند شما حتماً باید به ایران برگردی که گفتن این جمله باعث شد در دلم دلشوره ایجاد شود. اصلاً فکر نمیکردم همسرم به قتل رسیده باشد.
وی افزود: در حال بازگشت از آلمان در هواپیما نشسته بودیم که من مدام از میهمانداران میخواستم به من روزنامههای ایرانی را بدهند اما آنها به هر طریقی که بود سرم را گرم کردند و روزنامهها را به من نشان نمیدادند تا اینکه نزدیکیهای تهران وحید قلیچ که همراه من به تهران برگشته بود روزنامه را جلویم گذاشت که در همانجا از خواندن تیتر روزنامه حالم بد شد.
وی در پاسخ به این سؤال که آیا اشتباه خود در زندگی را قبول دارد یا خیر، گفت: من اشتباه کردم ولی هدفم کمک به آن زن بود چون از گذشتههایش صحبت میکرد و فکر نمیکردم در نهایت این رابطه منجر به قتل همسرم شود.
وی تأکید کرد: زمانی که آن زن 15 سالش بود آدرس مغازه برادرم را پیدا کرد و نزد من آمد و آلبومی از من در دست داشت که آن را برایش امضاء کردم. حتی چند بار دیگر هم این کار را کرد که من به صورت جدی از او خواستم که دیگر این کار را نکند چون منجر به از دست رفتن آبرویم میشود. تا اینکه سال 77 دوباره با من تماس گرفت و بزرگترین اشتباه زندگیام همانجا کلید خورد.
وی در ادامه صحبتهای خود گفت: این روزها مطبوعات زیاد است و اینترنت هم وجود دارد. بازیکنان بیشتر در چشم هستند و آنها خیلی باید حواسشان جمع باشد که در این نسل چنین اتفاقی برایشان نیفتد. من هنوز با خودم کنار نیامدهام و شب و روز این خاطره بد در ذهن من باقیمانده است. آن اتفاق من را پیر کرد و با همان اتفاق دو فرزندم را هم از دست دادم.
محمدخانی در ادامه صحبتهای تکاندهنده خود گفت: وقتی همسرم را از دست دادم پدر و مادر همسرم از من خواستند که دو فرزندم را در اختیار آنها بگذارم تا آنها را نگهداری کنند. مجبور بودم هر چند وقت یک بار به قطر بروم و آنها را ببینم و حتی علی پسرم میگفت اگر مادرم زنده بود من به دانشگاه میرفتم و شرایطم بهتر میشد. کاش کل سرمایهام را میدادم ولی همسرم پیشم میماند چون من هرگز آدم بداخلاقی نبودم و بازیکنی نبودم که در حاشیه باشم. البته از علی پروین و محمود خردبین نیز تشکر میکنم که خیلی سعی کردند من را به فوتبال برگردانند ولی آنقدر پیر و خسته شده بودم که نمیتوانستم خودم را با شرایط وفق دهم.
وی در پایان صحبتهای خود از رویانیان و کسانی که شرایط دیدار دوستانه پرسپولیس و آث میلان را فراهم کردند تشکر کرد.